سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/10/30
10:33 عصر

داستان کوتاه تجارت مدرن

بدست شرکت کاوه مکاترونیک آریا در دسته

درکنار یکی از سواحل دریای سیاه باران می بارد، و شهر کوچک همانند صحرا خالی بنظر می رسد. درست هنگامی است که همه در یک بدهکاری بسر می برند و هر کدام برمبنای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند.

ناگهان، یک مرد بسیار ثروتمند وارد شهر می شود.

او وارد تنها هتلی که در این ساحل است می شود، اسکناس 100 یوروئی را روی پیشخوان هتل میگذارد

و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود.

صاحب هتل اسکناس 100 یوروئی را برمیدارد و در این فاصله می رود و بدهی خودش را به قصاب می پردازد.

قصاب اسکناس 100 یوروئی را برمیدارد و با عجله به مزرعه پرورش گاو می رود و بدهی خود را به او می پردازد.

مزرعه دار، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین کننده خوراک دام و سوخت میدهد.

تامین کننده سوخت و خوراک دام برای پرداخت بدهی خود اسکناس 100 یوروئی را با شتاب به داروغه شهر که به او بدهکار بود میبرد.

داروغه اسکناس را با شتاب به هتل می آورد زیرا او به صاحب هتل بدهکار بود چون هنگامیکه دوستش را یکشب به هتل آورد اتاق را به اعتبار کرایه کرده بود تا بعدا پولش را بپردازد.

حالا هتل دار اسکناس را روی پیشخوان گذاشته است.

در این هنگام توریست ثروتمند پس از بازدید اتاق های هتل برمیگردد و اسکناس 100 یوروئی خود را برمیدارد

و می گوید از اتاق ها خوشش نیامد و شهر را ترک می کند.

در این پروسه هیچکس صاحب پول نشده است. ولی بهر حال همه شهروندان در این هنگامه بدهی بهم ندارند همه بدهی هایشان را پرداخته اند و با یک انتظار خوشبینانه ای به آینده نگاه می کنند.

خوب است بدانید، که دولت انگلستان ازآغاز تا کنون در طول دوره موجودیتش، به این نحو معامله میکند !!!


89/10/30
12:14 صبح

ده عقیده که شما را در زندگی عقب نگه می دارد

بدست شرکت کاوه مکاترونیک آریا در دسته

تا حال خیلی درمورد باورها و اعتقادات و اینکه چطور می‌توانید برای داشتن زندگی بهتر آنها را تغییر دهید حرف زده‌ایم. باورها و اعتقادات خاصی هستند که افراد زیادی را اسیر خود کرده‌اند و امروز می‌خواهیم آن باورها را بررسی کنیم.

اعتقادات ما در قدم اول از والدین، معلمین، همسالان، تلویزیون و رسانه‌ها نشات می‌گیرد. وقتی سنمان کم است فکر می‌کنیم بزرگترهایمان بیشتر از ما می‌دانند به همین خاطر به هرچه که می‌گویند اعتماد می‌کنیم. اما هرچه سنمان بالاتر می‌رود، دیگر خودمان اعتقادات و باورهایمان نسبت به دنیا را شکل می‌دهیم. اما کمی از ته‌نشین اعتقادات دوران کودکی در ما می‌ماند. گاهی‌اوقات بدون اینکه خودمان خبر داشته باشیم درونمان لانه می‌سازند

در زیر به برخی از این باورها و اعتقادات اشاره می‌کنیم. آیا این اعتقادات را در خودتان می‌بینید و اگر دیدید سعی کنید آنها را تغییر دهید.

1.     اگر در چیزی شکست خوردی، فردی مغلوب هستی!

این باور معمولاً در مدرسه و در روزهایی که می‌خواهیم وارد بزرگسالی شویم، شکل می‌گیرد. تشویقمان می‌کنند که به هر قیمتی که شده موفق شویم. من اگر شکست بخورم، که بسیار هم پیش می‌آید، دوباره تلاش می‌کنم، اینقدر آن را امتحان می‌کنم تا بالاخره موفق شوم. اگر باور داشته باشید که اگر در کاری شکست بخورید، فردی شکست‌خورده هستید، یعنی همه آدم‌های دنیا شکست‌خورده هستند. اجازه ندهید چنین باوری شما را از زندگی عقب بیندازد. یک باور جدید جای آن بگذارید.

2.     تا وقتی خراب نشده، چرا باید عوضش کنیم؟

منظورم عوض کردن به منظور عوض کردن نیست. درمورد ارتقاء وسایل، فرایندها و ... صحبت می‌کنم. برای حرکت کردن با سرعت زندگی ما نیاز به تغییر داریم و خیلی وقت‌ها با کسانی برخورد می‌کنید که مخالف تغییر هستند. تا می‌توانید از چنین افرادی دوری کنید. اگر می‌بینید چیزی را می‌توانید ارتقاء دهید، معطل نکنید. .

3.     به اندازه کافی برای اینکار استعداد نداری!

هیچ‌کس در دنیا تا زمانیکه کاری را شروع نکرده، مهارت کافی برای آن را ندارد. اگر می‌خواهید کاری را انجام دهید فقط کافی است که شروع کنید. از اینکه ممکن است در برای تحصیل در رشته حسابداری نتوانید وارد دانشگاه شوید استرس به خودتان راه ندهید، فقط کافی است شروع کرده و تلاش کنید تا به آن دست پیدا کنید. اینترنت خیلی بیشتر از آنچه که در دانشگاه یا مدرسه به شما یاد می‌دهند اطلاعات دارد پس فقط کافی است که دنبالش باشید.

4.     برای امتحان کردن یک کار تازه دیگر پیر شده‌ای!

متوسط امید به زندگی در کشورهای پیشرفته، برای مردها 75 و برای زنان 79 سال است. مطمئن باشید این عدد تغییر خواهد کرد و خیلی زود این سن به 100 سال خواهد رسید. این یعنی ما هیچوقت برای شروع کردن یک کار جدید پیر نیستیم. امتحان کردن یک کار تازه بهترین راه برای فعال نگه داشتن مغز و بالا بردن انگیزه برای زندگی است. مردم ما انتطار دارند تا 75 سالگی عمر کنند، و فکر می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد؟ تا همین سن بیشتر عمر نمی‌کنیم! اگر انتظار داشته باشیم که تا 100 سالگی زنده بمانیم، مطمئناً تغییرات بیشتری در زندگیمان ایجاد می‌کنیم و کمتر خودمان را منحصر به زمان می‌کنیم. امتحان کنید.

5.     دیگران شما را کنترل میکنند.

این شما هستید که خود را کنترل می‌کنید نه هیچ چیز دیگری. هیچکس در این دنیا شما را کنترل نمی‌کند، این شما هستید که نیروی درونتان را کنترل می‌کنید. شما برای زندگی به هیچکس و هیچ‌چیز جز خدا نیاز ندارید، پس زندگیتان را کنید و سرنوشتتان خود رقم بزنید.

6.     شما به حساب نمی‌آیید.

این واقعیت که زنده‌اید نشان می‌دهد که فرد خاصی هستید. اگر می‌خواهید فردی خاص و خارق‌العاده باشید، باید تلاش کنید. تک‌تک ما استعداد خاصی داریم که از آن بی‌خبریم و هنوز کشفش نکرده‌ایم. برای اینکه ببینید واقعاً به چه چیز علاقه‌مندید، همه چیز را امتحان کنید. من واقعاً به تغییر اعتقاد دارم. مجبور نیستید همه عمرتان یک کار را انجام دهید. سبک زندگیتان را بارها و بارها تغییر دهید تا راهی را پیدا کنید که دوست دارید.

7.     دنیا به دور تو نمی‌چرخد!

کل دنیا فقط درمورد شماست. هر فرد در این سیاره دنیای جداگانه‌ای دارد که در دستان خودش است. طوری‌که شما دنیا را می‌بینید با طوری‌که من می‌بینم متفاوت است و نگرش من هم با یک نفر دیگر متفاوت است. پس دنیا مربوط به شماست. حالا بگویید برای تغییر دنیا چه می‌خواهید بکنید؟

8.     هیچ‌کس تو را باور ندارد.

من تور را باور دارم اما نظر من هیچ ارزشی ندارد، نظر هیچ‌کس ارزشی ندارد. سعی کنید خودتان را باور کنید و نیازی نداشته باشید که کسی دیگر باورتان کند. به محض اینکه خودتان، خودتان را باور کردید، بقیه هم باورتان خواهند کرد اما شما به باور آنها نیازی نخواهید داشت.

9.     هیچوقت نمی‌توانی آنقدر پول دربیاوری!

من این حرف را بارها شنیده‌ام. شما دقیقاً به همان اندازه که از خودتان انتظار دارید پول درخواهید آورد. اگر من به خودم بگویم که هیچ راهی نیست بتوانم این مقدار پول را دربیاورم، مغزم هم به دنبال راهی برای به دست آوردن آن مقدار پول نخواهد گشت. اما اگر اینقدر قاطع باشم که این مقدار پول را به دست بیاورم، مغزم راهی برای به دست آوردن آن پیدا خواهد کرد.

10.           در این مورد هیچ کاری از دستت برنمی‌آید!

مزخرف است! شما می‌توانید هر جنبه از زندگیتان را که بخواهید تغییر دهید. بعضی‌ها هیچ‌وقت این باور را کنار نمی‌گذارند و واقعاً خجالت‌آور است. زندگی واقعاً سخت است و دل شیر می‌خواهد برای تغییر آن پیش‌قدم شوید اما بدانید که از عهده آن برمی‌آیید. باید بدانید که چه می‌خواهید و برای رسیدن به آن چه قدم‌هایی باید بردارید.


89/10/25
11:52 عصر

ده قدم برای جذب انسانها،ایده ها و فرصتهای عالی

بدست شرکت کاوه مکاترونیک آریا در دسته

1) حقیقت را بگویید
منظور این نیست که فقط دروغ نگویید. گفتن حقیقت حد مشخصی دارد، که با در نظر گرفتن آن هم خودتان احساس آزادی و راحتی خواهید کرد و هم دیگران به سمتتان جلب می شوند. باید سعی کنید حقیقت را از موضع عشق بگویید، نه از موضع قدرت یا ترس.


2) خودتان باشید
منطقی باشید.. خودتان را به همان صورت که هستید قبول کنید. اگر ما این چیزی هستیم که اکنون هستیم، فقط به خاطر انتخاب هایی بوده که در زندگیمان کرده ایم. قبول کردن این مسئله این قدرت را به ما می دهد تا بتوانیم باز انتخاب کنیم. اگر خود را آنطور که واقعاً هستید به دیگران نشان دهید، ممکن است نتوانید بعضی ها را به سمت خود جذب کنید، اما مطمئن باشید که آنها را هم تحت تاثیر قرار می دهید.


3) در زمان حال زندگی کنید
اگر در زمان حال زندگی کنید، می توانید با جریان روز همراه باشید. مراقب آنچه در اطرافتان و به شما می گذرد، باشید. در زمان حال است که می توانید کسی یا چیزی را به خود جذب کنید، نه در گذشته یا آینده.


4) نگذارید با کمبود انرژی مواجه شوید
اگر امکانات برایتان فراهم باشد، همه کار می توانید انجام دهید. اما باید اول با گسترده کردن مرزهای خود، بالا بردن استانداردها و حل مسائل و مشکلات مربوط به گذشته موانع را از سر راهتان بردارید. تا آماده نباشید، قدرت جذب کردن به سراغتان نمی آید، پس خود را آماده کنید.


5) بر پیروزی فائق شوید
اکثر ما عقیده داریم که اگر ما پیروز شویم، دنیا به ما باخته است و اگر دنیا پیروز شود، ما باخته ایم. این درست نیست. سعی کنید از جنبه ای به مسائل نگاه کنید که همه امکان پیروز و موفق شدن را داشته باشند.


6) بخشیدن، گرفتن است
کاملاً صحیح است، لذت در بخشیدن است! همه ما چیزی برای بخشیدن و اهداء کردن داریم. پس شما هم ببخشید. اما اگر فکر می کنید چیز زیادی برای عرضه به دیگران ندارید، سعی کنید مهارتهای جدید یاد بگیرید. وقتی بتوانید کمی از خودتان و هدایایتان را به دیگران اهداء کنید، جذاب تر می شوید.


7) خودخواه باشید
بسیار از خود مراقبت کنید. تلاش کنید تا نیازهایتان را برآورده کنید. معمولاً وقتی به چیزی نیاز دارید، از شما فراری می شود. اما شما دست از تلاش برندارید. تا می توانید پول، عشق، شانس، دوست و...برای خود ذخیره کنید. با اینکار مثل آهن ربایی خواهید توانست آنچه نیاز دارید را به سمت خود جذب کنید.


8) هوشیاری خود را بالا ببرید
جذابیت پدیده ای بسیار دقیق و ظریف است. تا زمانیکه نتوانسته اید هوشیاریتان را درمورد خودتان، اطرافیانتان و طرز تفکرتان بالا ببرید، قادر نخواهد بود آن را به دست آورید.


9) مسئولیت پذیر باشید
ما آن چیزی را به سمت خود جذب می کنیم، که آمادگیش را داشته باشیم. با تلاش و کوشش، خود را برای بهترین ها آماده کنید.. مسئولیت جذاب کردن خودتان بدون تلاش میسر نیست، اما مطئن باشید که نتیجه ی خوبی عایدتان خواهد شد.


10) از انجام دادن به بودن تغییر کنید
با دقت به آنچه انجامش می دهید، ببینید به چه کسی تبدیل می شوید. از چه رو اینکار را انجام می دهید، عشق یا ترس؟ چطور می توانید این را بفهمید؟ از نتیجه کار.


حال، سوال این است...
برای لذت بردن از یک زندگی راحت، ساده، آرام، با برکت، غنی و پرموفقیت، چه کار می کنید؟ آیا برای به دست آوردن زندگی دلخواه خود حاضرید به هر کاری تن دهید؟ حتی اگر اینکارها با آنچه اکنون می کنید کاملاً مغایر باشد؟


89/10/25
11:2 عصر

چگونه با منفی گرایی در محل کار مقابله کنیم؟

بدست شرکت کاوه مکاترونیک آریا در دسته

هیچ چیز بدتر از منفی‌گرایی در محل کار، روحیه کارکنان را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد. انرژی شرکت را تحلیل برده و توجه را از کار و عملکرد کارمندان منحرف می‌کند. این منفی‌گرایی در رفتار، دیدگاه ها و صحبت های کارکنان یا پاسخ ها و واکنش ها به تصمیم و اتفاقات محل کار دیده می شود.

درمورد منفی گرایی محل کار بیشتر بدانیدشما بعنوان یک مدیر و کارفرما با کارکنان زیادی در شرکت در تماس هستید. این باعث می شود بیشتر ازهر کس دیگر بتوانید منفی‌گرایی های داخل شرکت را مشاهده کنید. همچنین می توانید اولین چراغ های چشمک زن هشدار برای شروع این منفی گرایی ها را تشخیص دهید و با آن برخورد کنید. شکایت های کارمندان همه به شما می رسد، مصاحبه های کارمندانی که از کار برکنار می‌شوند پیش شماست و خودتان بیشتر از هر فرد دیگر در شرکت از اعتبار شرکت در شهر آگاهید.بحث های بین کارمندان را می شنوید، قیمت ها را تعیین می کنید، پروسه فیدبک تمام و کمال دست شماست و هر کس را در منصب مناسب خودش می نشانید. این اطلاعات می تواند به شما برای تشخیص علائم منفی گرایی، قبل از اینکه تاثیر بدی روی روحیه کارکنان بگذارد و جو شرکت را خراب کند، کمک می کند.تشخیص منفی گرایی در محل کارطبق نظرات گری اس. تاپچیک، نویسنده کتاب "برخورد با منفی گرایی در محل کار"، منفی گرایی یک مشکل فزاینده در محل کار محسوب می شود. او اعتقاد دارد که منفی گرایی معمولاً درنتیجه فقدان اعتماد به نفس، کنترل، یا اجتماع به وجود می آید. اینکه بدانید کارمندان نسبت به چه چیز تصور منفی دارند اولین قدم برای حل آن مشکل است.وقتی منفی گرایی و شکایت در شرکت آغاز می شود، حرف زدن با کارمندان به شما کمک می کند که مشکل اصلی را فهمیده و میزان تاثیر آن بر عملکرد کارمندان را نیز دریابید. باید آندسته از کارمندانی که دچار این منفی گرایی شده اند را مشخص کرده و دلیل اصلی نارضایتی آنها را پرس و جو کنید.احتمالاً شرکت تصمیمی اتخاذ کرده است که موجبات نارضایتی آنها را فراهم کرده است. شاید شایعاتی درمورد رکود بازار و کم‌کاری به گوش کارمندان رسیده باشد. شاید کارمندان احساس می کنند کمتر از زحمتی که می کشند، دریافت می کنند. شاید فکر می کنند با یکی از کارمندانشان بدرفتاری شده است یا مستحق ترفیع بوده اند و نادیده گرفته شده اند.علت منفی گرایی محل کار هر چه که باشد، باید مستقیما آن را هدف قرار دهید، درغیر این‌صورت خیلی زود همه شرکت را فرا می گیرد. بهترین راه برای برخورد و مقابله با این منفی گرایی ها این است که در مرحله اول از بروز آن جلوگیری کنید.



هفت نکته زیر به شما کمک می کند منفی گرایی محل کار را به حداقل برسانید:

1- موقعیت هایی فراهم کنید که در آن کارمندان درمورد کار خود تصمیمگیری کنند. یکی از مهمترین دلایل بروز منفی گرایی و نارضایتی این است که مدیران بدون مشورت با کارمند، برای کار او تصمیم گیری می کنند.

2- موقعیت هایی فراهم کنید که در آن کارمندان نظرات خود را درمورد سیاست های شرکت و فرایندهای آن ابراز کنند. تاثیر تغییرات در ساعت کار، حقوق ها، سودها، محل شرکت، نیازهای کاری و موقعیت های کار را بسنجید.این تغییرات به ذهن، قلب و وجود فیزیکی هر فرد نزدیک است. تغییر در این فاکتورها می تواند واکنش های منفی زیادی را در بر داشته باشد. برای بررسی سوالات و دغدغه های کارمندان وقت بگذارید.

3- با کارمندان با عدالت و انصاف برخورد کنید. سیاست های شرکت را طوری طرح ریزی کنید که عملکرد کار را بالا ببرد و این سیاست ها را برای همه پیاده کنید.وقتی فقط چند نفر از هنجارها سرپیچی می کنند، برای همه کارمندان "قانون" نگذارید. با کارمندانتان مثل افراد بزرگسال رفتار کنید؛ آن‌وقت طبق انتظارات شما و انتظارات خودشان رفتار خواهند کرد.

4- همه کارمندان دوست دارند عضوی از گروه به شمار بروند. همه اطلاعات را باید در اختیار همه آنها قرار دهید. موقعیت تصمیم گیری برایشان فراهم کنید و همیشه با آنها در ارتباط مستقیم باشید.

5- موقعیت رشد و پیشرفت را برای همه مهیا کنید. آموزش، ایجاد موقعیت ترفیع، و امثال آن نشانه تعهد شرکت به کارمندانش است.رهبری و مدیریت شما باید صحیح باشد و چارچوبی استراتژیک داشته باشد. این چارچوب شامل رسالت شرکت، رویکرد آن، ارزشها و اهداف آن می باشد. افراد دوست دارند فکر کنند که جزئی از چیزی بزرگتر از خودشان هستند. وقتی جهت و مسیر شرکت را بدانند و خودشان را بخشی از نتیجه به دست آمده قلمداد کنند، مطمئنا عملکرد بهتری پیدا می کنند.

6- پاداش تعیین کنید تا کارمندان بدانند که به کارشان ارزش گذاشته اید. تشویق و پاداش از موثرترین ابزارهایی است که شرکت می تواند برای بهبود روحیه کارمندان از آن استفاده کند.

7- وقت بگذارید و ببینید شرکت شما چطور از این توصیه ها استفاده می کند. این توصیه ها می تواند به شما برای بهبود روحیه کارمندان و از بین بردن نارضایتی ها و منفی‌گرایی ها کمک کند.


89/10/25
10:50 عصر

داستان مرد ماهیگیر

بدست شرکت کاوه مکاترونیک آریا در دسته

دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند . یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمی دانست .
هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ می گرفت ، آنرا در ظرف یخی که در کنار دستش بود می انداخت تا ماهی ها تازه بمانند ، اما دیگری به محض گرفتن یک ماهی بزرگ آنرا به دریا پرتاب می کرد .

ماهیگیر با تجربه از اینکه می دید آن مرد چگونه ماهی را از دست می دهد بسیار متعجب بود . لذا پس از مدتی از او پرسید :

- چرا ماهی های به این بزرگی را به دریا پرت می کنی ؟

مرد جواب داد : آخر تابه من کوچک است !



گاهی ما نیز همانند همان مرد ، شانس های بزرگ ، شغل های بزرگ ، رویاهای بزرگ و فرصت های بزرگی را که خداوند به ما ارزانی می دارد را قبول نمی کنیم . چون ایمانمان کم است .

ما به یک مرد که تنها نیازش تهیه یک تابه بزرگتر بود می خندیم ، اما نمی دانیم که تنها نیاز ما نیز ، آنست که ایمانمان را افزایش دهیم .

خداوند هیچگاه چیزی را که شایسته آن نباشی به تو نمی دهد .

این بدان معناست که با اعتماد به نفس کامل از آنچه خداوند بر سر راهت قرار می دهد استفاده کنی .

هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست .

***
خدایا تقدیر مرا زیبا بنویس
آنگونه که آنچه را تو دیر می خواهی من زود نخواهم
و آنچه را تو زود می خواهی من دیر نخواهم


89/10/25
10:47 عصر

زندگی عقاب

بدست شرکت کاوه مکاترونیک آریا در دسته

عمر عقاب از همه پرندگان نوع خود درازتر است . عقاب می تواند تا 70 سال زندگی کند . ولی برای این که به این سن برسد باید تصمیم دشواری بگیرد.
زمانی که عقاب به 40 سالگی می رسد : چنگال های بلند و انعطاف پذیرش دیگر نمی توانند طعمه را گرفته و نگاه دارند . نوک بلند و تیزش خمیده و کند می شود . شهبال های کهن سالش بر اثر کلفت شدن پرها به سینه اش می چسبند و پرواز برای عقاب دشوار می گردد.

در این هنگام ، عقاب تنها دو گزینه در پیش روی دارد . یا باید بمیرد و یا آن که فرایند دردناکی را که 150 روز به درازا می کشد پذیرا گردد . برای گذرانیدن این فرایند، عقاب باید به نوک کوهی که در آنجا آشیانه دارد پرواز کند . در آنجا عقاب نوکش را آن قدر به سنگ می کوبد تا نوکش از جای کنده شود . پس از کنده شدن نوکش ، عقاب باید صبر کند تا نوک تازه ای در جای نوک کهنه رشد کند ، سپس باید چنگال هایش را از جای برکند. زمانی که به جای چنگال های کنده شده ، چنگال های تازه ای درآیند ، آن وقت عقاب شروع به کندن همه پرهای قدیمی اش می کند .
سرانجام ، پس از 5 ماه عقاب پروازی را که تولد دوباره نام دارد ، آغاز کرده ... و 30 سال دیگر زندگی می کند.

چرا این دگرگونی ضروری است ؟
«بیشتر وقت ها برای بقا ، ما باید فرایند دگرگونی را آغاز کنیم . گاهی وقت ها باید از خاطرات قدیمی، عادت های کهنه و سنت های گذشته رها شویم . تنها زمانی که از سنگینی بارهای گذشته آزاد شویم می توانیم از فرصت های زمان حال بهره مند گردیم.»